کد مطلب:149208 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

انواع تحریف
تحریف انواعی دارد و از همه مهمتر این است كه تحریف یا لفظی است و یا معنوی. تحریف لفظی این است كه ظاهر یك چیز را عوض كنند. مثلا شخصی سخنی به شما گفته است، شما یك چیزی از گفته ی او كم كنید، یا یك چیزی روی گفته ی او بگذارید، و یا جمله های او را پس و پیش كنید كه معنی اش فرق كند. بالاخره در ظاهر و در لفظ سخن او تصرف كنید؛ این را می گویند «تحریف لفظی».

اما تحریف معنوی این است كه شما در لفظ تصرف نمی كنید، لفظ همین است كه هست، ولی این لفظ را طوری می شود معنی كرد كه همان معنی صاف و راست و مستقیم آن است، مقصود گوینده هم همین بوده است، و طور دیگری می توان معنی كرد كه خلاف مقصد و مقصود گوینده است. وقتی كه می خواهید این كلام را برای او شرح بدهید آن را طوری معنی می كنید كه مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصد اصلی گوینده. این را می گویند «تحریف معنوی».

در قرآن كریم كلمه ی «تحریف» [به كار رفته است] مخصوصا در مورد یهودیها كه اینها قهرمان تحریف در جهان اند، نه امروز، از وقتی كه تاریخ یهودیت در دنیا به وجود آمده است. نمی دانم این نژاد چه نژادی است كه تمایل عجیبی به قلب حقایق و تحریف كردن دارد و لهذا همیشه كارهایی را در اختیار می گیرند كه در آن كارها بشود حقایق را تحریف و قلب كرد. من شنیده ام بعضی از همین خبرگزاریهای معروف دنیا (داعی ندارم اسم ببرم) كه رادیوها و روزنامه ها همیشه از اینها نقل می كنند، منحصرا مال یهودیهاست، چرا؟ برای اینكه بتوانند قضایا را در دنیا آن طوری كه در دل خودشان می خواهد منعكس كنند و قرآن چه عجیب درباره ی اینها حرف می زند! این خصیصه ی یهودیگری كه تحریف است، در قرآن به صورت یك خصیصه ی نژادی شناخته شده است.

در یكی از آیات قرآن در سوره ی بقره می فرماید: «أفتطمعون أن یؤمنوا لكم» مسلمانان! شما طمع بسته اید كه اینها به شما راست بگویند؟ اینها همانها هستند كه با موسی می رفتند، سخن خدا را می شنیدند، از همان جا كه برمی گشتند، در میان قومشان كه می خواستند نقل كنند، زیر و رویش می كردند. «أفتطمعون أن یؤمنوا لكم و


قد كان فریق منهم یسمعون كلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه» [1] تحریف هم كه می كردند نه از باب اینكه نمی فهمیدند و عوضی بازگو می كردند؛ نه، ملت باهوشی هستند، خوب هم می فهمیدند. در عین اینكه خوب می فهمیدند مع ذلك سخنان را كج می كردند، بر عكس برای مردم بیان می كردند. تحریف همین است: پیچ دادن، كج كردن یك چیز، آن را از مسیر اصلی منحرف كردن. اینها در كتابهای الهی تحریف كردند. قرآن بسیاری از جاها كلمه ی «تحریف» را [آورده] یا این كلمه را هم نیاورده به صورت دیگری مطلب را بیان كرده است، ولی مفسرین ذكر كرده اند كه تحریفی كه قرآن ذكر می كند، اعم است از تحریف لفظی و تحریف معنوی؛ یعنی بعضی از این تحریفها كه صورت گرفته است، در لفظ بوده است و بعضی در تفسیر و معنی نه در لفظ، كه چون از مطلب خیلی خارج می شوم، نمی خواهم در اطراف این مطلب زیاد بحث بكنم.

پس تحریف لفظی داریم و تحریف معنی. الآن چیزی یادم افتاد، بد نیست عرض بكنم. یك نفر از علمای تهران در ایام جوانی اش نقل می كرد، می گفت یك مداحی از همین تهران آمده بود مشهد؛ روزها می آمد داخل مسجد گوهرشاد، در صحن می ایستاد و شعر و مدیحه می خواند. این شخص رفته بود آن بیچاره را دست انداخته بود. می گفت آن غزل معروف منسوب به حافظ رامی خواند:



ای دل غلام شاه جهان باش

پیوسته در حمایت لطف اله باش



تا آنجا كه:



قبر امام هشتم و سلطان دین رضا

از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش



رفته بودم به او گفته بود چرا این شعر را غلط می خوانی؟ (حالا آن بیچاره درست می خواند.) گفته بود: مگر چطور باید بخوانم؟ گفته بود: نه این شعر این طور است:



قبر امام هشتم و سلطان دین رضا

از جان ببوس و بر در آن باركاه باش



گفت: باركاه باش یعنی چه؟ گفت: یعنی وقتی رسیدی به دم در حرم، فورا خودت را مثل یك باركاه كه از روی الاغ می اندازد زمین، بینداز زمین. گفت: عجب! معنایش این است؟ گفت: آری. دیگر بعداز این، این شعر به اینجا كه می رسید، این مداح بیچاره می گفت «چون باركاه باش» و خودش را هم می انداخت. این را می گویند «تحریف».



[1] بقره / 75.